غار میرزا
- دسته: راهنمای برنامه ها
غار میرزا:
غار میرزا یکی ازعمیق ترین غارهای جنوب شرق کشور و یکی از بکرترین و زیباترین غارهای استان و حتی کشور است.این غار در مختصات جغرافیایی 30.35.232شمالي و56.16.489 شرقی درارتفاع2342 از سطح دریا و در روستای ده رنج از توابع دهستان داوران و شهرستان رفسنجان میباشد.این غار در2کیلومتری روستای ده رنج و در32 کیلومتری شمال شرق شهر رفسنجان واقع شده است. دهانه غار از زمانهای دور محل اختفا یا استراحت افراد و چوپانان بوده است لیکن پیمایش غار تا تالارهای اصلی در سال 1387 به همت تیم امداد هلال احمر به همراهی تیم کوهنوردی داوران صورت گرفته است.به لطف حفظ و حراست از این غار توسط کوهنوردان با سابقه و کاشفان این غار و در راس انها حاج حسین عسکری(عمو حسین) که از کوهنوردان با سابقه و فعال رفسنجان میباشد این غار از گزند بازدید کنندگان و مخربان آثار طبیعی که در سرزمین ما به لطف فرهنگ و آموزش ناصحیح کم نیستند در امان مانده و همین امربه علاوه فنی بودن این غار باعث گردیده تا لذت دیدن و پیمایش آن برایمان دو چندان گردد و گویی برای اولین بار اولین کسانی هستید که پا به این اندرونی وهم آلود کوهساران میگذارید و شیرینی و هیجان بازدید از آن را به دیدن غارهایی که به آسفالت و سنگفرش و برق کشی و بوفه مجهزند مقایسه نکنید
گزارش برنامه:
تاريخ:21/11/91
افراد شركت كننده :حاج حسين عسكري(راهنما و سرپرست برنامه)-حسن رحيم پور-ابوالهادي-رضا شاطر اسماعيلي-عباس سرباز پور-اميرصادق زاده-عليرضاباقري-روح الله حسيني عصار-سيد حسن حسيني كرماني-مسعود كرمانيان-ميلاد كهنوجي
ساعت 2 بعد از ظهر روز شنبه 21 بهمن ماه 91 تعداد10 نفر از اعضای گروه به همراه عمو حسین به سمت روستای ده رنج به راه افتادیم.برنامه ریزی طوری صورت گرفته بود که ورود و خروج از غار در ساعات روشنایی روز باشد و پیمایش غار در طول شب انجام شود.ساعت 3 به ده رنج رسیدیم و پس از تقسیم تجهیزات روی کولی ها به سمت غار به راه افتادیم .بعد از روستا و در مسیل یک رودخانه فصلی و در یک راه شنی که در مسیرش یک جوی اب نیز بود به سمت شرق منحرف شده و حدود 1200متر بعد از روستا و در ساعت3:45به دامنه کوهی رسیدیم که غار در نزدیکی قله آن قرار داشت.
بعد از نیم ساعت صعود از شیب تند دامنه کوه، ساعت 4:30به مدخل غار که در نزدیکی قله و در پناه دو درخت بنه مخفی شده بود رسیدیم.مدخل غار سوراخی بود به ابعاد تقریبی یک متر در یک متر که بایستی نشسته به داخل آن میرفتیم.چند متر جلوتر در آهنی مشبکی قرار داشت که قفل شده بود تا از ورد افراد ناوارد و همچنین مخرب جلوگیری شود که کار بسیار پسندیده ای است.کف راهرو خاک کوبیده و نرمی بود که بشدت به هوا میخواست و گرد وغبار آن حسابی به لباسمان نشست.درون غار كاملاً گرم بود و نيازي به لباس گرم حتي در زمستان احساس نميشد.پس از عبور از چند دهلیز کم ارتفاع و پرشیب به جایی میرسیم که سقف بلندتر شده و ریشه های گیاه را میتوان بر روی آن مشاهده کرد.
در اینجا یک دو راهی است یک مرتفع که به راحتی میتوان ایستاده وارد آن شد و ظاهراً در ادامه راه اصلی است ولی با شیب بسیار تند ولغزنده به پرتگاه 70 متری تالار اصلی غار میرود و دومی که سوراخ بسیار باریکی است راه اصلی میباشد. به سختی از سوراخ رد شده و از آنجا به حفره چاه مانندی که حدوداً ارتفاع سه متر دارد و از یک سمت بدون دیواره است میرسیم.
پس از ورود به حفره ،وارد سوراخ کوچک دیگری شده و پس از عبور از یک دهلیز دو سه متری تنگ وارد راهرویی با سقف مرتفع و طول 10-15 متر میشویم که جای استراحت و نشستن مناسبی است.در انتهای راهرو دهانه چاه که بالای تالار اصلی(تالار هلال) است قرار دارد.در دیواره سمت راست سه عدد رول و صفحه برای کارگاه کوبیده شده و دقیقاً در محل لبه دیواره نیز دو عدد رول و صفحه نیز وجود دارد که با توجه به سستی سنگ خطرناک به نظر میرسد.یک بلوك سنگي بزرگ نیز دقیقاً در وسط راهرو قرار دارد كه بعنوان كارگاه طبيعي ميتوان از آن استفاده كرد.بعد نصب حمايت بر روي رولها و استفاده از بلوك سنگي براي كارگاه اصلي انجام شد. ساعت 5:30عصر فرود را شروع كرديم.دو متر پايين تر از دهانه چاه پايتان از بلوك سنگي جدا شده و در فضا معلق ميشويد.فرود 50متري معلق در دل اسرار آميز و وهم آلود تالار اصلي غار تجربه اي بي نظير را در خاطرتان بجاي مي گذارد. تقريباً ساعت 6:30 همه در تالار اصلي فرود آمده بوديم.تالاري رفيع و مرموز با ابعاد 10x40 متر در تاريكي دلمان را به تپش انداخته بود.ابتدا همه سرگرم ديدن قنديل هاي گچي و گل هاي گچي غار كه در هر سمت و سو بر همه جاي ديوار هاي غار نقش بسته بود شدند تا اينكه عمو حسين آخر از همه به ما پيوست.تصميم گرفتيم براي داشتن انرژي و همچنين سبك بودن در هنگام صعود در همان ابتدا شام را بخوريم.روي سكوي مسطحي كه دقيقاً چند متري محل فرود بود نشستيم و شام را خورديم.سپس براي ديدن تالارهاي غار به راه افتاديم.غار ميرزا داراي 8 تالار اصلي و 4 تالار فرعي است كه البته در آن زمان اندك بازديد از همه آنها ميسر نيست ولي دو تالار اصلي غار يكي در سمت راست و ديگري در سمت چپ محل فرود است.تالار سمت چپ كه به تالار عروس مشهور است ابتدا با يك شيب مختصر به سمت يك دالان ميرود و بعد از كمي دست به سنگ وارد تالاري شديم با ارتفاع زياد كه روي ديوار هاي آن گل سنگها ديده ميشدند روبروي محل ورود سوراخي در گوشه بالايي سقف تالار قرار دارد كه به راهرو بعدي منتهي ميشود.يك طناب چند متري كه به يك رول متصل است بالا رفتن از ديواره را سهل تر ميكند.پس از عبور چشمتان به دنياي تازه اي از آفريده هاي پروردگار باز ميشود.راهرويي حيرت آور كه با استلاگتيت ها و استلاگميتها آذين بسته شده است.وجود ستونها كه از پيوند سقف و كف طي ميليونها سال بوجود آمده بودند و همچنين استلاگتيت هاي شفاف و كوچك و بلورهاي سوزني شكل آراگونيت بر روي قنديل ها حاكي از بكر و دست نخورده بودن اين غار در طي ميليونها سال گذشته داشت.
انتها تالار به دالان بزرگ و رفيعي منتهي ميشد كه داراي سقف شيبدار و كف بسيار صاف است و به شكلي ناگهاني ساختار متفاوتي را در پيش رويتان قرار ميدهد. انتهاي راهرو با ريزش خاك نرم مسدود شده بود.
براي ديدن تالار دوم از محل فرود راه سمت راست را در پيش گرفتيم كه مانند سرداب ها و آب انبارهاي قديمي با شيبي تند به تاريكي موهومي منتهي ميشد .انتهاي شيب مكاني با سطح صاف و سقف بسيار بلند است كه انتهاي تالار بود .
براي ديدن تالار سوم از روبروي محل فرود نيز بايستي ارتفاعي حدوداً 10 متري را دست به سنگ بالا ميرفتيم كه ورودي بسيار باريك با گل سنگهاي گچي داشت كه براي حفظشان ميبايست خيلي احتياط ميكرديم.
تالار سوم اتاقك زيبايي بود كه عاري از استلاگتيت بود ولي ساختار ديواره هايش بسيار خاص بود و بقول يكي از دوستان شبيه درون اندامهاي انساني بود.گوشي از ديوار تالار سوراخي بود كه اب در آن موجود بود ولي دسترسي به ان ميسر نبود.در كف تالار نيز استخوانهاي يك راسو بود كه در يك سنگ چين به ظاهر حراست ميشد ولي متأسفانه بي اطلاعي از وجود آن در تاريكي غار باعث شده بود تا در بازديدهاي قبلي چيز زيادي از آن بجاي نماند.
بعد از ديدن تالارهاي اصلي تصميم به صعود گرفتيم.عمو حسين قبل از صعود دو رشته طناب را پايين انداخته بود تا صعود به صورت دونفره انجام شود تا در وقت صرفه جويي شود.صعود از ساعت 12 شروع و تقريباً 2:30 تمام شد
پس از جمع آوري وسايل تصميصم گرفتيم دو سه ساعت باقي مانده تا طلوع آفتاب را از گرما و سكوت غار استفاده كرده و بخوابيم.صبح ساعت 6 از غار بيرون آمده و به روستاي ده رنج رفتيم آب سردو گواراي نهر همه را سرحال آورد و بر روي يك سكوي سيماني صبحانه دلچسب و مفصلي خورديم و آكنده از خاطرات شيرين و خاص رهسپار رفسنجان شديم.
منبع: گروه کوهنوردی اوج