اصول علمی حضور کودکان در ارتفاع
- نوشته شده توسط خلیلی
- دسته: مطالب
بردن کودکان به ارتفاع و در معرض خطر ارتفاع زدگی قرار دادن آنها به هیچ عنوان کار درست و ایمنی نیست و میتواند بخصوص در سنین زیر 6 سال عواقب جدی به همراه داشته باشد.
زیرا علائم ارتفاع زدگی در کودکان مانند بزرگسالان به خوبی قابل تشخیص نیست، ٬سیستم های دفاعی بدن کودکان به اندازه کافی و مانند بزرگسالان تکامل یافته نیستند، ضمن اینکه درمان بسیار سخت تر و حساس تر است.
لذا بردن یک کودک سه ساله به ارتفاع بالای 2500 نباید انجام شود بخصوص برای کودکانی که در ارتفاعات پایین تر زندگی می کنند و با استفاده از خودرو یا تله کابین به سرعت(طی چند ساعت و و نه چند روز و یا ساعتها) به این ارتفاعات آورده می شوند.
لذا وجود جاده تا پناهگاه در سبلان مشکل را بدتر می کند زیرا افزایش ارتفاع با سرعت انجام می شود و خطر ارتفاع زدگی را با از بین بردن فرصت تطابق بدن بیشتر می کند.
استفاده از هر دارویی جهت پیشگیری از ارتفاع زدگی در اطفال ممنوع است بجز در موارد خاص و اجتناب ناپذیر با نظر پزشک و تعیین دوز مناسب که نظارت پزشک نیز عوارض قابل پیش بینی و غیر قابل پیش بینی دارو را از بین نمی برد.
درد های ساق پا بخصوص حین پیاده روی و کوهنوردی بی دلیل نیست !
- نوشته شده توسط خلیلی
- دسته: مطالب
در ساق پاها عضله ایی بنام آنتریور تیبیالیس (anterior tibialis) وجود دارد که بزرگترین عضله ی ساق پاست که کار اصلی آن تسهیل خم و راست کردن پا و انگشتان پاها است در نتیجه هر گونه آسیب و فشار و کشش بیش از حد وارد شده به این عضله ساق پا باعث بروز درد در مچ پاها ، اختلال در پیاده روی و دویدن و بالا پایین رفتن پله ها می شود.
?علائم آسیب جدی به عضله آنتریور تیبیالیس:
۱.درد شدید در انگشت شصت پاها
۲.درد شدید درمچ پاها و ساق پاها
۳.التهاب در مچ پاها
۴.ضعف مچ پاها
۵.افتادگی پاها به صورتی غیر طبیعی
۶. درد جلوی ساق پا
?علت ایجاد درد و التهاب در عضله ی آنتریور تیبیالیس:
?۱.پیاده روی طولانی و دویدن در سطح ناصاف و غیر مسطح و تردمیل
پیش به سوی آرامش!
- نوشته شده توسط خلیلی
- دسته: مطالب
كوهنوردان عموماً افرادی خوش اخلاق و شاداب و مهربان هستند، زیرا مسمومیت ناشی از هوای آلوده شهر با تنفس عمیق هوای كوهستان، از خون زایل میشود وتمام سلولهای بدن با جریان سریع خون پر اكسیژن، شسته و شاداب شده مضافآ موجب رفع رخوت و سستی از جسم و روح میگردد.
در حین كوهنوردی هورمونهایی مانند آندروفینها و سروتونیندر خون افزایش یافته و با اثرات ضد درد خود قادرند در فرد كوهنورد نشاط و نیرو ایجاد كنند.
كوهنوردی منظم و مرتب آندورفینها را كه باعث احساسات مثبت دربدن میشود در خون وارد میكند. این ماده خاصیت آرام بخشی دارد.
كوهنوردیهای طولانی مدت و مداوم موجب تحریك مغز برای تولید هورمنهایی به نام آندورفین میشود و موجب قطع درد و ایجاد حالت شادابی درافراد میگردند و به او كمك میكند تا خود را از تنشها و نگرانیها و اضطرابها رها سازد.
انجام كوهنوردی آرام و طولانی به طور منظم ومرتب در پایان هرهفته میتواند درعرض چندهفته حال شما را بسیار بهبود بخشد. گاهی مواقع حتی نگاه كوتاهی به طبیعت (كوهستان، جنگل، باغ) فشار زندگی روزمره را در وجود شما از بین میبرد.
در یك مقاله در نشریه بینالمللی ایكتایمز (مورخ 24 سپتامبر2010) بیان شد كه تحقیقات نشان میدهد صحنههای آرامبخش، از طریق ایجاد تغییراتی در جریان و گردش خون، موجب آرامش در مغز میشوند. عبور از ارتفاعات و صعود از صخرهها به قلل مرتفع، دیوارههای سنگی و كوههای پربرف و یخ، موجب خونسردی و مهارت و همچنین نرمش و سرعت انجام در كارهای معمول زندگی میشود و از خمودگی و افسردگی و پیری زودرس، جلوگیری میكند. بهعلاوه قدم زدن در میان گُلها، لالهها و سبزههای خوش بو، مشاهده پرندگان و جانداران ظریف و زیبا و تماشای مناظر دیدنی و دست نخورده طبیعی، باعث آرامش روح انسان میگردد.
کوهنوردی ورزش ما نیست، باور ماست، زندگی ماست
- نوشته شده توسط خلیلی
- دسته: مطالب
از نظر کسانی که عادت دارند زیبایی برف را از پشت شیشه و از کنار بخاری تماشا کنند، کوهنوردی نوعی دیوانگی است، آخر برای چه کسی این همه راه برود، بار به دوش بکشد، با دستان کرخ شده و تن سرمازده ساعتها درون چادر یا جانپناه، بلرزد، بیخوابی و کوفتگی را تحمل کند، سرانجام خسته و تشنه و گرسنه خود را به بالای کوه برساند و به پایین برگردد.
کسی که هیچ گاه لذت رسیدن به قله را نچشیده، کسی که تن به طبیعت نسپرده و با آن انس و الفت پیدا نکرده، حق دارد چنین بیاندیشد.
ما فاتحان خام فتحهای بی فایده نیستیم. حکایت ما، حکایت بازجستن روزگار وصل است. دراین دیرگاه دورماندن از اصل خویش، دراین هجوم تکنولوژی درد سر ساز وجنگ طلب کوهنوردی عشق به طبیعت است. عشقی به پاکی چشمه سار، به سبزی جنگل، به نیلگونی دریا، به صلابت سنگ، به لطافت گل، به فروتنی خاک، به سپیدی برف، به توفندگی طوفان، به سبکی نسیم و به سنگینی کوه.
کوهنوردی یک روش زندگی است. روشی که در آن یک سیب بین همه اعضاء گروه تقسیم میشود. روشی که در آن قوی ترین عضو گروه به پای ضعیف ترین راه میرود. راهی که رقابت ندارد راهی که رهروانش حقوق نمیدهند و ایشان را نیازی به سوت و کف مشوقان درقله نیست. ناجی بی منت یکدیگرند. گروه میسازنند تا دل جوانان به سنگ بند کنند تا به ننگ بند نشود. مزدشان معراج روح است و تشویقشان نوازش باد. قانونشان عشق است و قانون گذارشان معشوق. عشق به طبیعت، عشق به زندگی است و زندگی تجلی عشق است و مرگ آنجاست که عشق نیست.
کوهنوردی عشق به طبیعت است و عشق به طبیعت، ورزش ما نیست، باور ماست، زندگی ماست. به راستی که کوهنوردی فقط ورزش نیست، کوهنوردی یک روش زندگی است.
ادموند هیلاری اولین فاتح اورست