یکی از مسائلی که همواره در جامعهشناسی مورد بحث قرار میگیرد بحث جوامع و گروهها و در پی آن فرهنگها، خُرده فرهنگها و البته ارزشهای حاکم بر آنهاست. از آنجایی که کوهنوردان را میتوان یک جامعه یا گروه محسوب کرد، ارزشها و نوع نگرش حاکم بر این گروه یا اجتماع نقش بهسزایی در شکلگیری نوع و چگونگی فعالیتهای آنان و البته نتایج و پیامدهای حاصل از این نوع نگرش و ارزشها دارد، شاید خالی از فایده نباشد که به نقش و جایگاه برخی ارزشهای اشتباهی که در کوهنوردی ما حاکم شده در بروز حوادث این رشته ورزشی اشاره داشته باشیم.
حتما تاکنون برای شما هم پیش آمده که در حال کوهنوردی و در میان انبوه برفهای محیط اطراف احساس تشنگی کنید و البته برای رفع تشنگی خود مقداری برف بخورید. سوال اینجاست که آیا خوردن برف یا ذوب کردن آن میتواند موجب رفع تشنگی شما و فراهم نمودن آب مورد نیاز بدن و رفع تشنگی شود؟
برف نتیجه برخورد تودههای غلیظ بخار آب و هوای سرد میباشد و اصولا دانههای برف فاقد املاح و مواد معدنی میباشند.
"گرلینده کالتنبرونر" تنها زن کوهنورد جهان که هر 14 قله بالای 8000 متر رو صعود نموده، در مورد علت زندگی و صعودهایش اینگونه عنوان میکند که:
هر گاه با دیگران درباره اکسپدیشن هایم صحبت می کنم، می توانم احساس کنم که آن ها فقط عذاب و سختی های این کار را می بینند:
سرما، توفان و خطرات.
تنها افراد کمی می توانند با این لحظات زیبا ارتباط برقرار کنند، لحظاتی که مرا به سوی هیمالیا باز می گردانند...
سرپرستی یا هدایت یک تیم کوهنوردی در نوع خود هنری است منحصر بهفرد. هنر گردآوری افرادی با اخلاق و رفتارهای مختلف و فرهنگهای گوناگون، داشتن حداقلهای مدیریتی و دانش علمی و عملی کوهنوردی، هنر برنامهریزی و البته هنر بهبود عملکرد گروه در هر برنامه نسبت به برنامه پیشین. در این راستا قابلیتهای ذهنی و روانشناسی افراد بسیار دخیل هستند که از جمله آنها نحوه صحیح انتقاد کردن از افراد گروه و البته انتقاد شنیدن از اعضای تیم میباشد.