کوهنوردان بسیار بیشتر از افراد عادی در معرض خطرات ناشی از آفتاب قرار دارند.
زیرا کوهنوردان بابت ماهیت فعالیتشان بسیار بیشتر از افراد عادی در مواجهه با نور آفتاب قرار دارند.
اشعه ماوراء بنفش در ارتفاعات بیشتر از شهر ها و دامنه ها است و به ازاء هر 1000 متر افزایش ارتفاع این اشعه 10 تا 12 درصد بیشتر می شود.
مثلا اشعه ماوراء بنفش در قله دماوند حدود 30 درصد از گوسفندسرا بیشتر و 50 درصد از شمال تهران بیشتر است.در شهر ها آلودگیها باعث جذب اشعه ماوراء بنفش می شوند اما هوای پاک تر کوهستان اشعه ماوراء بنفش بیشتری را از خود عبور می دهد.وجود برف مانند یک آینه باعث می شود تا اشعه ماوراء بنفش به اطراف منعکس شود.(برف حدود 85 % اشعه ماوراء بنفش را منعکس می کند).
مجموع این عوامل باعث می شوند تا کوهنوردان بسیار بیشتر در معرض خطر باشند و نیاز به مراقبت بیشتری داشته باشند.............
ورزش حرفه ای چیست؟
- دسته: مطالب
و ورزشکار حرفه ای چه کسی هست؟
چیزی که این روزها بیشتر مدنظر افراد هست، افرادی که دوست دارن خود را حرفه ای و قهرمان نشان دهند و برای این کار حتی زندگیشان را هم به نابودی می کشند.
روح حرفه ای بودن در اخلاق ومنش کوهنوردی و دیگر حرفه ها جای خود را رسیدن به قله های شهرت و جسم ورزی داده تا جایی که سلامتی و زندگی که مهم ترین نعمت خداوند هست را نادیده میگیریم و موقعی که با بیفکری سلامتیمان را به خطر انداختیم و جان سالم بدر بردیم، با کلی لایک ازطرف کلی انسان بیفکر رفتار غلط و غیر اخلاقیمان هم حمایت می شود.
...و قهرمان، شیر زن و شیر مرد میشویم.
و مسیری هم بنام مان ثبت میشود...
تاسف که وجود دنیای مجازی که آشنا به استفاده درست از آ ن نیستیم به آن دامن میزند چند تا عکس و چند تا لایک و دیگر هیچ.....
معاون عملیات سازمان امداد و نجات جمعیت هلالاحمر با اشاره به منابع به کارگیری شده برای خدمترسانی به هموطنان در کوهستان در سالهای 94 و 95، گفت: 47 درصد مجموع عملیاتهای امداد و نجات کوهستان در 2 سال گذشته مربوط به جستوجوی مفقودان و 37 درصد مربوط به سقوط افراد از ارتفاع است.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی جمعیت هلالاحمر، شاهین فتحی با اشاره به اینکه امدادگران و نجاتگران هلال احمر در 2 سال گذشته در 2 هزار و 937 مورد عملیات کوهستانهای کشور حضور داشتهاند، افزود: 55 پایگاه ثابت امداد و نجات در اماکن پرتردد کوهستانی و برخی ارتفاعات کشور فعال است که در هر کدام دستکم 6 نجاتگر متخصص و آموزش دیده حضور دارند و با بهکارگیری تمام توان عملیاتی خود بهمنظور اجرای سریع عملیاتهای نجات و امدادرسانی در حوادث کوهستان با همکاری سایر دستگاههای امدادی اقدام میکند.....
ساعت 11 در حال استراحت در چادر هستیم... کمی زودتر باید بخوابیم تا برای فردا آماده شویم، به مسافران خارجی که دو سه شب است خوب نخوابیده اند اطمینان داده ام که امشب دیگر خبری از سر و صدای جاده و موزیک بلند و جیغ و داد نصفه شب سوپرماشین سواران نیست!
آنها اما هنوز باور ندارند انگار به اندازه کافی خود را برای ورود به جهان سوم آماده نکرده اند!
بهرحال... نیم ساعت بیشتر نگذشته.. چشممان گرم شده و همین که در دل، دیالوگ فردا را با مسافران مرور میکنم بخشی از یک تیم شصت و چند نفره ظاهرا از مشهد از کنار چادرمان میگذرد.. یک صدا عین گلوله در مغزم میپیچد: مارااااال!
نفری بعدی فریاد میزند: ماراال داره میاااااد!
صدا دوباره: ماراااااال!
نفر دیگر: مارال نییییست! محمد دااااره میاااااد!
و دوباره صدا: ماراااااال!
نفد بعدی: سوووت ممتد و بلند می زند! ساعت 12 شب!
و این داستان تا نیمه های شب ادامه دارد!
رویای سکوت به کابوس شرمندگی آمیخته با عصبانیت و تاسف تبدیل شده و خواب را از سر همه پرانده است! نمی دانم حقیقتا اینها کوهنوردی را در چه مکتبی آموخته اند؟!
تا امروز زباله های ریخته شده در کوه و خیابان و رانندگی افتضاح مان را روپوشانی کرده بودم ولی نمیدانم این بی فرهنگی را دیگر چطور باید آبرومندانه برای مسافران ماله کشی کرد!
فعلا گویا باید تاسف خورد! فقط تاسف! به حال خودمان!