در ابتدا استاندارد اروپایی EN-13089 حداقل نکات قابل ملاحظه در مقوله ایمنی را برای کلنگهای مورد استفاده در کوهنوردی ارائه کرد و سپس استاندارد UIAA-152 به آن چیزهایی (مثل ضوابط لازم برای بند) افزود. از نظر مقاومتی دو طبقه بندی B و T موجود است که حروف اول کلمات پایه و فنی به زبان لاتین بوده و برای معرفی ویژگیهای دسته و تیغه (نوک) کلنگ (بصورت جداگانه) می باشد علامت مشخصه این طبقه بندی، همان حروف در داخل یک دایره است. بطور کلی نوع فنی قویتر بوده و بیشتر برای شیبهای زیاد یخ (وسنگ) و نوع پایه برای عبور از یخچالها و درگیری با برف و یخ در شیبهای معمولی است. تیغه (نوک) کلیه تبرهای یخ جهت یخنوردی از نوع فنی (با علامت مشخصه T) می باشند ولی کلنگها هم از نوع فنی (با علامت مشخصه T) و هم از نوع پایه (با علامت مشخصه B) که آنها را کمی گیج کننده می کند. تیغه های نوع فنی سنگینتر و قویتر بوده و برای صعودهای ترکیبی طراحی شده اند اما برای یخنوردی نیز مناسبند. تیغه های نوع پایه نازکتر بوده و صرفا برای یخ خالص مناسب است. مطابق استاندارد طول 50 سانتیمتر از بدنه نوع پایه حداقل بایستی نیروی ۵/۲کیلو نیوتن را تحمل کند و این عدد برای نوع فنی به 5/3 کیلو نیوتن افزایش می یابد.
آسیبها:
در حال حاضر بسیاری از کلنگها (مخصوصا تبرهای یخ و کلنگهای اسکاتلندی) را بصورت مدوله ارائه می کنند تا تعویض قسمتهای آسیب دیده به راحتی امکانپذیر باشد. این قسمتها بوسیله پیچ یا پرچ به هم دیگر متصل شده اند. از آنجا که تبرهای یخ و کلنگهای اسکاتلندی فشار بیشتری نسبت به بقیه تحمل می کنند آسیبهای بیشتری را نیز متحمل می شوند و بیشترین آسیبها در صعودهای ترکیبی وارد می شود. شاید بتوان تا 30 آسیب دیدگی را برای آنها برشمرد. این آسیب دیدگیها را می توان به صورت ذیل طبقه بندی کرد:
– خم شدن سر کلنگ: نزدیک به نوک به علت فشار زیاد و مخصوصا هنگامی بوجود می آید که نوک (سهوا) بر سنگ فرود آید.
– تاب خوردگی سرکلنگ: بیشتر نزدیک به نوک بوجود می آید و بعضا باعث شکستن قسمتی از نوک کلنگ می گردد. دلیل آن فشار زیاد ناشی از اهرم شدن جانبی کلنگ می باشد. این شایعترین نوع آسیب دیدگی است و دلیل آن هم این نکته می باشد که این نیروها در استاندارد مد نظر قرار نگرفته شده اند (استفاده نادرست از کلنگ).
– شکستگی سر کلنگ از سوراخهای پیچ در کلنگهای مدوله
اخلاق درکوهنوردی
- دسته: مطالب
هدف از صعود های ما صرفا فقط یک صعود نیست و ما در پی معشوق قله های عشق را در می نوردیم ما به غیر از یک صعود به دنبال ارزش های والای انسانی هستیم ما قصد با هم بودن را داریم و می خواهیم یاد بگیریم که چطور یک سیب کوچک را با عشق بین تمام دوستان تقسیم کنیم ما قصد نداریم پس از صعود یک قله دست به صعود قله منیت بزینم و یک قله دیگر به نام من را فتح کنیم.
۱- صعود به قله ها و فتح بلندی های کوهستان تنها یکی از اهداف کوه نوردی است و همه ی آن نیست مبادا که در این راه دچار لغزش و اشتباه شوید و سایر اهداف ارزنده کوه نوردی را به فراموشی بسپارید.
۲- بحث اخلاق در کوه نوردی مقوله ای تفکیک ناپذیر از این ورزش است و برماست که با فراست و دقت لازم اصول اخلاقی آن را فراگرفته، در تمامی شئون فعالیت هایمان از آن بهره ببریم و آنها را بکار بندیم.
۳- در کوه هرگز کسی برتری، تفوق و اولویتی در شان و مقام نسبت به دیگران ندارد و تنها میزان برخورداری از اخلاق و منش والای کوه نوردی است که افراد را ممتاز و قابل تقدیر یا احترام مضاعف می گرداند.
۴- برترین کوه نوردان بدون شک همان هایی هستند که به درجات بالایی از استواری، گذشت و توان ایثار دست یافته اند و موفقیت خود را جدای از موفقیت و سلامت دیگران نمی دانند.
۵- از مهم ترین انگیزه های دوستداران طبیعت کوهستان، بهره گیری از سکوت و آرامش بی نظیر کوه است. انسان در دامان طبیعت کوه، راه عبور از تلاطم درون و چیره شدن بر نا آرامی های روحی و جسمی را می یابد.
در ساق پاها عضله ایی بنام آنتریور تیبیالیس (anterior tibialis) وجود دارد که بزرگترین عضله ی ساق پاست که کار اصلی آن تسهیل خم و راست کردن پا و انگشتان پاها است در نتیجه هر گونه آسیب و فشار و کشش بیش از حد وارد شده به این عضله ساق پا باعث بروز درد در مچ پاها ، اختلال در پیاده روی و دویدن و بالا پایین رفتن پله ها می شود.
علائم آسیب جدی به عضله آنتریور تیبیالیس:
۱.درد شدید در انگشت شصت پاها
۲.درد شدید درمچ پاها و ساق پاها
۳.التهاب در مچ پاها
۴.ضعف مچ پاها
۵.افتادگی پاها به صورتی غیر طبیعی
۶. درد جلوی ساق پا
علت ایجاد درد و التهاب در عضله ی آنتریور تیبیالیس:
۱.پیاده روی طولانی و دویدن در سطح ناصاف و غیر مسطح و تردمیل
۲.بالا پایین رفتن زیاد و بیش از حداز پله ها
۳.پیچ خوردگی و تحمل فشار بیش از حد روی مچ پاها
۴.نوروپاتی دیابتیک
۵.نقرس
بهترین تمرین برای کوهنوردی کوهنوردی است” این یک ضرب المثلی قدیمی ست که بین کوهنوردان رایج است و خیلی از آنها از این مثل بعنوان دستاویزی برای فرار انجام فعالیتهای تمرینی مکمل کوهنوردی استفاده میکنند.
در برابر این سئوال که ” آیا کوهنوردی بهترین تمرین برای کوهنوردی است؟” این پاسخ می تواند داده شود که :
این امر بستگی به هدف ما از تمرین دارد.
دو شیوه تمرین را می توان در کوهنوردی بکار برد:
۱- در طی دوره پیشرفت مهارتهای فنی و ذهنی کوهنوردی که نیاز است شخص در شرائط واقعی کوهنوردی قرار بگیرد , تنها راه ممکن برای تمرین ,کوهنوردی است.
۲- برای رسیدن به سطوح بالای آمادگی جسمانی(مثلا” توانائی گرفتن گیره های سنگنوردی که به قدرت زیاد نیاز دارد, افزایش قدرت بالاتنه و …) نیاز به تمرینات منسجم و هدفمندی است که بعنوان مکمل در کنار فعالیتهای کوهنوردی باید قرار گیرد.
اهداف و همچنین روش اجرای یک برنامه کوهنوردی با یک برنامه تمرینی تفاوتهای زیادی دارند. برای مثال در طی یک برنامه کوهنوردی ما باید مراقب باشیم که فشار زیادی که منتهی به ضعف و خستگی ما شود بر عضلات خود وارد نکنیم تا اینکه بتوانیم با حفظ آمادگی مان به هدفی که برای صعود در نظر گرفته ایم دست یابیم و یا یک مسیر بولدر را تاپ کنیم .
برعکس شما در یک برنامه تمرینی باید با انجام فعالیتهای بدنی سنگین در تمرینات استقامتی طی چند دقیقه فشار لازم را بر عضلات وارد نموده تا حدی که به خستگی عضلانی برسد و در تمرینات قدرتی نیز باید با انجام این فعلالیتها طی چند ثانیه به این آستانه خستگی عضلانی برسید. بطور خلاصه در فعالیت کوهنوردی شما سعی می کنید که فشار زیادی بر عضلاتتان وارد نشود ولی در برنامه تمرینی شما دقیقا” بدنبال این هستید که آنقدر فشار وارد کنید تا به آستانه توانائیهایتان که منجر به ضعف عضلاتتان در برابرفشارهای وارده می شود برسید.